ها دنبال تنهایی شان میگردند. حتی اگر تنها بودن، چیز شگفتانگیز خوبی
باشد که به آدم فرصت بدهد نفسی تازه کند و کمی سر به سر خودش و دلش بگذارد،
دنبال رفتن ندارد که! مثل این میماند که در معرض باد بایستی.
بالای
گونههایت، سفیدی چشمانت و روی چانه ات خنک میشود، عرق زیر لباست خشک
میشود و فکر میکنی چقدر خوششانسی که اینچنین در برابر باد ایستادهای.
همان جا میایستی و باد میوزد، میوزد و موهایت را وز و زبر و پخش میکند،
لبهایت را قاچ قاچ میکند و بالای گونههایت پوست پوست میشود، و چشمهات!
چشمهات را به زور باز نگه میداری. حالا فکر میکنی باید مقاومت کنی، آنجا
میایستی همچنان، و دستجات را میگیری جلو تا از خودت محافظت کنی، محکم تر
میا
ی استفاده از گياهان دارويي براي بزرگ كردن آلت | گياهان خوراكي بزرگ كننده آلت
ستی برای اینکه از جا کنده نشوی و پاهایت نلرزند. پیراهنت را اما یاد با
خودش میبرد. دلت میخواهد یک دستی بیاید سمتت توی عریان را از معرض باد
بکشد بیرون. دستی نیست. میوزد و میریزاندت، میخشکاندت، مبتلا میشوی به
زمستانی بی پایان.
آ هم همین را میگفت. آ انگار از طوفان آمده باشد بیرو